اهمیت استفاده از معیارهای شاخص توده بدنی، دور کمر و دور گردن برای ارزیابی وضعیت متابولیک و تعاریف وزن با توجه به وضعیت توده بدنی

توضیحات بیشتر برای علاقمندان:

در دهه های اخیر، بیشتر اهمیت چربی بخش بالایی بدن و به ویژه احشایی (بافت چربی که بیشتر در اطراف اندام های داخل شکم و قفسه سینه قرار دارد) در ایجاد اختلالات سوخت و ساز شناسایی شده است.این بافت ها تولیدات ترشحی مهمی دارند که سبب بروز نوعی شرایط التهابی در بدن، اختلال در تنظیم قند خون و آسیب به رگ ها می شوند. 

منطقی به نظر می رسد که برای پیشگیری یا درمان مشکلاتی نظیر  دیابت، پیش دیابت، فشارخون بالا و چربی خون بالا، تلاش کنیم با تکیه بر روش های اصلاح شیوه زندگی، از مقدار  این نوع بافت چربی کم کنیم.


اما در ابتدا باید معیاری داشته باشیم برای آن که بدانیم از کجا شروع کرده ایم و می خواهیم به کجا برسیم.

یکی از ابزارهای ساده و کاربردی، دانستن و محاسبه شاخص توده بدنی ( BMI ) است که ارتباط مهمی با خطر ابتلا به سندرم متابولیک و بیماری های قلبی مرتبط دارد.

بر اساس وضعیت وزن (بر حسب کیلوگرم) نسبت مجذور قد (قد ضرب در قد بر حسب سانتیمتر) که همان BMI می شود، متوجه می شویم از نظر تعریف وزنی در کدام وضعیت قرار داریم (لطفاً به جدول پایان این پست مراجعه نمایید)


توضیحات بیشتر ...

چرا در ارزیابی وضعیت متابولیک، بر استفاده از معیارهای توده بدن، دور کمر، دور گردن و ... تأکید می¬شود؟ بافت چربی – که میزان آن با توجه به مجموعه ای از عوامل ژنتیک و اکتسابی تعیین می¬شود، مسبب شرایط پیش التهابی در بدن، مقاومت به انسولین و آسیب آندوتلیال است و هریک از این نتایج، به آسیب¬های مزمن بافت¬ها و اندام¬ها می¬انجامد. چربی بخش بالایی بدن (Upper Body Fat) و به¬ویژه چربی احشایی (چربی محیط و درون احشاء) منبع مهم تولیدات درونریز آدیپوسیت¬ها - اعم از هورمون¬ها و سیتوکین¬های دخیل در بروز اختلالات متابولیک شناخته شده¬اند و نقش چربی زیرجلدی به مراتب کمتر است. می¬توان توده بدن را به¬سادگی به¬صورت یک "استوانه" تصور نمود. تخمین میزان توده چربی بدن و لذا احتمال بروز مقاومت به انسولین و هیپرگلیسمی، هیپرلیپیدمی، هیپرتانسیون و ... و در درجه بعد، بروز بیماری های قلبی عروقی، بیماری های ترومبوآمبولیک، بدخیمی (همچون بدخیمی کلیه، کیسه صفرا، کولون و حتی پروستات) با سنجش میزان دور کمر (محیط استوانه) و دور گردن (هردو در برگیرنده بخشی از چربی احشایی + چربی زیرجلدی)، قد (ارتفاع استوانه) و وزن امکان¬پذیر است. نکته مهم دیگر، ارزیابی از نظر sarcopenia (کاهش توده ماهیچه ارادی) است که ارتباط آن با افزایش میرایی ناشی از بیماری های متنوع (همچون کارسینوم هپاتوسلولار)، همچنین با بروز بیشتر شکستگی ها، اختلال کارکردِ شناختی (cognitive function)، افسردگی و ... اثبات شده است. به شیوه های گوناگونی می¬توان حجم ماهیچه یا قدرت ماهیچه ای را برآورد نمود. 


BMI (شاخص توده بدن = Body Mass Index): یکی از ابزارهای قابل اعتماد، ارزان و عملی برای خطرسنجی کاردیومتابولیک.

شیوه محاسبه BMI: حاصل تقسیم وزن (kg) بر مجذور قد (m²)

تعاریف وضعیت وزن با توجه به BMI:

وضعیت BMI - خطر ابتلا به بیماریهای مرتبط با چاقی

کمتر از 18.5کمبود وزن - جزئی
24.9 - 18.5وزن طبیعی - کم
29.9 - 25اضافه وزن - متوسط
34.9 - 30چاقی درجه 1 - افزایش یافته
39.9 - 35چاقی درجه 2 - زیاد
40 و بالاترچاقی درجه 3 - خیلی زیاد


گروه¬های بزرگسالی که در آنها دسته¬بندی BMI و WC ممکن است چندان کاربرد نداشته باشد:

- سن بالای 65 سال

- نژاد غیر قفقازی: در آسیایی¬ها، حداقل BMI نشانه اضافه وزن و چاقی باید به¬ترتیب به 23 و 27kg/m² کاهش یابد. 

- بزرگسالان دارای شیوه زندگی سالم (که به¬طور کلی خطرات کاردیومتابولیک در آنها کاهش پیدا کرده است) و ورزشکاران (با توجه به افزایش BMI به¬علت توده ماهیچه ای قابل توجه). 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد